“`html

طبق گزارش صحت خبر از روزنامه هم‌میهن، در سرمقاله خود آمده است: آقای کروبی در نشست با هیئت رئیسه جبهه اصلاحات بیان داشت که این جنبش باید با بازنگری در وقایع دوران اصلاحات، اشتباهات و ناکامی‌های گذشته را مورد تحلیل قرار دهد تا اعضای فعال آن بتوانند از این تجربیات بهره‌برداری کرده و مجدداً دچار اشتباهات نشوند. در پایان، او بر این نکته تأکید کرد که «هدف از بیان این مسائل سرزنش هیچ فرد یا گروهی نیست؛ بلکه هدف این است که از گذشته پند بگیریم و از این پس وحدت خود را حفظ کرده و از تفرقه پرهیز کنیم. ما باید تمام سعی‌مان را در راستای تحقق حاکمیت مردم بر سرنوشت خود به کار ببندیم.»

واقعیت این است که شواهد موجود نشان‌دهنده کمبود آمادگی از سوی این نیروها برای عملی ساختن چنین پیشنهادی است. به نظر می‌رسد که اکثر آنها تقصیر ناکامی‌ها را صرفاً به گردن حکومت و مخالفان اصلاحات می‌اندازند. این رویکرد، یک اشتباه اساسی است. طرف مقابل، خود مشکل است و اصلاح‌طلبان خود را به عنوان راه‌حل‌گر معرفی می‌کنند. به همین خاطر، عدم حل معضل را باید متوجه مدعیان حل آن دانست و نه خود مسئله.

نکته دیگری که باید به آن توجه داشت این است که بین اشتباه‌های راهبردی و فنی یا تاکتیکی باید تفکیک صورت گیرد. اشتباهات فنی نهایتاً تعیین‌کننده نخواهند بود. یک بازیکن ممکن است شانس گلزنی را از دست بدهد و تیم ببازد. این مساله اصلی نیست. بلکه باید به راهبرد تیم پرداخت که آیا درست بوده یا نه. اگر نادرست باشد، تمام بازیکنان در اجرای آن به اشتباه عمل کرده‌اند و خطاهای تاکتیکی آنها نیز بی‌معنا خواهد بود.

به نظر می‌رسد اصلاح‌طلبان دچار یک اشتباه راهبردی شده‌اند که جامعه به وضعیت کنونی دچار شده است. البته، مسئولیت قانونی این وضعیت به عهده افرادی است که در قدرت هستند؛ اما نباید مسئولیت سیاسی منتقدان، به‌ویژه اصلاح‌طلبان، را نادیده گرفت.

این اشتباه راهبردی را می‌توان در اقدام‌های دوگانه اصلاحی و انقلابی و همچنین انصراف از شامل کردن تمامی نیروها جست‌وجو کرد؛ این موضوع در ادبیات سیاسی تحت عنوان سکتاریسم و فرقه‌گرایی شناخته می‌شود. در حقیقت، عناصر اصلی گروه‌های اصلاح‌طلب، عموماً و شاکله شناخته شده آنها از سال‌ها پیش تغییر نکرده است.

باید انصاف به خرج داد و بخشی از این واقعیت را ناشی از واکنش در برابر شرایط سیاسی کنونی دانست؛ اما در هر صورت، نتیجه‌ای که به آن رسیده‌ایم همین است. همچنین، عدم شناخت صحیح از اصول اصلاح‌طلبانه و پایبندی به آنها نیز مشهود است.

از مجلس ششم تا به حال و در هر برهه‌ای، این واقعیت خود را نشان داده است. یکی از بارزترین موارد آن در سال ۱۳۸۸ مشاهده شد که مسیر سیاست را به کلی تغییر داد. هرچند پس از انتخابات ۱۳۹۲ این روند تعدیل شد، اما هنوز در مقاطع خاصی خود را نشان می‌دهد؛ به‌ویژه در یکی از آخرین بیانیه‌های جبهه دیده می‌شود.

متأسفانه، ادبیات سیاسی در ایران به شدت حذف‌گرایانه و غیرمنطقی و خشن است. کنشگران اصلاح‌طلب باید به شدت از این نوع ادبیات دوری گزینند و سعی کنند به چنین رویکردهایی پاسخ ندهند؛ اما هنوز موفق به انجام این امر نشده‌اند. در هر حال، امید است پیشنهاد آقای کروبی به‌صورت جدی مورد توجه قرار گیرد و شاهد تجزیه و تحلیل معتبر و عادلانه‌ای از گذشته اصلاحات باشیم.

17302

“`

اشتراک‌گذاری »