“`html
به گزارش خبرگزاری صحت خبر، مراسم بزرگداشت زندهیاد استاد ناصر آراسته، که نقاش و استاد هنرهای تجسمی بودند، با حضور خانواده، دوستان، دانشآموزان و استادان دانشگاه در یک فضای احساسی در خانه هنرمندان ایران برگزار گردید. در این مراسم، حاضران به بررسی ابعاد انسانی، هنری و فلسفی زندگی و آثار او پرداختند و از جایگاه ویژه او در آموزش هنر یاد کردند.
آراسته؛ پاسدار حقیقت و تازهگی در هنر
نسرین عتیقهچی، هنرمند نقاش، در سخنرانی خود بر این نکته تأکید کرد که وجود هنرمندی همچون استاد ناصر آراسته بینظیر است. او نقل قولی از استاد داشت که میگفت: «من پایان نیستم، بلکه بازگشت به سرچشمه هستیام»، این بازگشت به جایی است که انسان به آن دعوت میشود تا مفهوم زندگی را بیافریند.
او افزود: استاد آراسته در دنیایی رنگین زندگی میکرد، اما برای او رنگ فقط یک انتخاب هنری نبود، بلکه ابزاری برای تفکر به شمار میرفت. با هر ضربه قلمویش، او جهانی را به مکالمه درآورده و بهجای ایجاد تصویری از جهان، حقیقتی را به نمایش گذاشت. نقاشیهایش نمایانگر حرکتی از خاموشی به وجود و از ناحق به حقیقت بود.
عتیقهچی تأکید کرد: در آثار استاد آراسته، رنگها بیانگر احساسات بودند؛ قرمز نشانه اشتیاق و حضور، آبی عمق اندیشه و زرد نماد روشنایی و پویایی زندگی است. او به ما آموخت که میتوان با رنگ و احساس ارتباط برقرار کرد و حتی در سکوت، سخن گفت. او شخصیتی بود که در گشایش دنیای وجود سکونت داشت.
این هنرمند در پایان اظهار داشت: دانشآموزان او نهتنها تکنیک آموختند، بلکه راهی برای برقراری ارتباط با خود پیدا کردند. او هیچگاه نقاشی را از زندگی جدا نمیدانست و در رنگهای شادابش، اعتقاد به زندگی و خوشزیستی را تجلی میکرد. تأثیر حقیقی استاد آراسته در نگرش شاگردانش به جهان باقی مانده است. روح بزرگوار او در نوری میتابد که از رنگهایش نشات میگرفت.
آراسته؛ نوری که در زندگیمان درخشید
حسین مرادنژاد، یکی از دانشآموزان و همکاران ناصر آراسته، گفت: مطمئناً بیشتر ما در آغاز دوره تحصیل هرگز تصور نمیکردیم روزی بتوانیم در کنار استادان خود تدریس کنیم. استاد آراسته از آن دست استادانی بودند که افتخار شاگردیشان را داشتم و همچنین خوشبختی همکاری و تدریس بر اساس کنار ایشان را نیز تجربه کردم.
او افزود: به نظر من، ارزش یک مدرس در هدف، عشق و دغدغهای است که در کار خود دارد، نه در الزام و تکرار. استاد آراسته بهراستی از جمله استادان بزرگ بودند که تدریس برایشان صرفاً یک شغل نبود، بلکه مسیری برای روشنگری دیگران محسوب میشد.
مرادنژاد ادامه داد: گاهی برای ابراز ارادت و احوالپرسی به کلاسهای ایشان میرفتم و از نزدیک میدیدم که با چه دلسوزی و توجهی دانشجویان را راهنمایی میکردند. حضور ایشان همیشه الهامبخش بود. در زندگی همواره افرادی هستند که همچون نوری بر دیگران میافروزند و به آن معنا میدهند؛ استاد آراسته از جمله این روشنها بودند.
او در پایان گفت: ما موظف هستیم یاد و راه چنین انسانهایی را زنده نگه داریم. استاد آراسته عزیز، از شما بسیار سپاسگزاریم که در کنار ما بودید و اجازه دادید در کنارتان باشیم. یاد شما همواره با ما باقی خواهد ماند.
مردی از تبار هنر، ایمان و رفتار اخلاقی
حبیب توحیدی، دوست و همراه قدیمی این هنرمند گرانقدر با ابراز تسلیت به خانواده و جامعه هنری گفت: در سال ۶۸ یا ۶۹ بود که با استاد آراسته آشنا شدم و از آن زمان دوستی ما شکل گرفت؛ دوستیای که تا سالهای آخر عمر ایشان ادامه داشت. به خانواده عزیزشان و همه هنرمندان درگذشت این مرد بزرگ از تبار هنر، ایمان و اخلاق را تسلیت میگویم.
او ادامه داد: استاد آراسته نه تنها همسری مهربان و استادی هنرمند بودند، بلکه الگویی از دیانت، محبت و فروتنی بودند. دههها از عمر پربرکتش را در آموزش و اعتلای هنر این دیار سپری کرد. رفتار و گفتار ایشان مملو از خیرخواهی و محبت بود.
توحیدی در یادآوری خاطرهای گفت: روزی پرسید: «در حال کار هستی؟» گفتم: «بله، اما رنگ سفیدم تمام شده است.» ایشان خندید و بیآنکه کلامی بگوید، چند اسکناس در پاکتی گذاشت و در جیب من قرار داد. وقتی میخواستم اعتراض کنم، گفت: «حرف نزن!» آن محبت خالص هیچگاه از یادم نخواهد رفت. در دید و بازدیدها همواره جو را گرم میکرد. مطمئنم استاد آراسته اکنون در همین طبقه از نور هستند، در کنار شمس تبریزی و تمام هنرمندان راستین این سرزمین. ناصر داداش، به همه دوستانمان سلام برسان… روحش شاد و یادش همیشه با ما خواهد بود.
هنر؛ مسیری برای سلامت و روشنایی زندگی
همچنین بهرام آراسته، برادر زندهیاد ناصر آراسته، در سخنان خود به ارتباط میان علم، انسان و هنر اشاره نمود…
“““html
او گفت: هنر در تمامی حوزههای خود، از نقاشی و موسیقی گرفته تا تئاتر و سینما، نمایشی از نظم و هماهنگی شگفتانگیزی است که در وجود انسان جریان دارد. بدن انسان خود به عنوان یک اثر هنری به شمار میآید؛ میلیاردها سلول و ژن در یک تعامل هماهنگ کار میکنند تا زندگی و خلاقیت ممکن گردد.
او ادامه داد: اما این قابلیتها فقط در فضایی فرهنگی و آموزشی میتوانند شکوفا شوند. ژنهای مستعد در فرایند تعامل با تجربیات، آموزش و عشق به زندگی فعال میگردند و هنرمند را به جامعه معرفی میکنند.
آراسته تأکید کرد: از منظر علمی، هنر نه فقط وسیلهای برای ابراز احساسات است، بلکه تضمینی برای سلامت روان و جسم به حساب میآید. موسیقی، رنگ و تصاویر، ترشح هورمونهایی مانند دوپامین و اندورفین را افزایش میدهند؛ موادی که باعث تولید شادی و آرامش میشوند. بنابراین هنر به نوعی درمان محسوب میشود، درمانی که برای روح انسان و جامعه مؤثر است.
او در انتها بیان کرد: تماشای یک فیلم خوب یا گوش دادن به موسیقی دلنشین میتواند احساسات ما را به کلی تغییر دهد. در کنار علم و درمان، هنر راهی است برای سلامت، امید و روشنایی زندگی.
مرگ برای هنرمند پایانی ندارد
نازی امیریمقدمنژاد، خواهرزاده ناصر آراسته نیز در صحبتهای خود گفت: به یاد دارم دایی ناصر هنگام نقاشی به موسیقی کلاسیک گوش میدادند و با شنیدن آن، به دنیایی دیگر سفر میکردم؛ دنیایی فراتر از فضای دهه ۶۰ ایران.
او ادامه داد: در سالهای بعد، زمانی که در موزههای معتبر دنیا فعالیت میکردم یا با یونسکو و میراث فرهنگی همکاری داشتم، همیشه حس حضور دایی را در قلب و ذهنم احساس میکردم. یادم هست در سال ۲۰۰۷ از یکی از موزههای مادرید، در روز بزرگداشت ونسان ونگوگ، با سختی تماسی برقرار کردم فقط برای اینکه بگویم: داییجان، یاد شما همیشه با من است.
او افزود: برای من دایی ناصر نه تنها یک خویشاوند بود؛ بلکه انسانی بود که به من آموخت هنر یک شغل نیست، بلکه شیوهای از زندگی است. او به من نشان داد که دنیا باید با دل و احساس مشاهده شود، نه فقط با چشمان. در تمامی شاگردانش همان عشق و محبت را میتوان دید که من از او یاد گرفتم.
امیریمقدمنژاد در خاتمه ابراز کرد: بعد از رفتن او تصور میکردم که او را از دست دادهام، اما امروز میدانم که مرگ برای هنرمند پایان نیست، بلکه عبوری است از قاب زمان به قاب جاودانی. آثارش، عشقش و نوری که در زندگی ما تاباند، همیشه در یادها باقی خواهد ماند.
خلاصه دیدگاه ناصر آراسته به جهان
کامران آراسته، فرزند ناصر آراسته نیز با یادآوری پدرش گفت: از کودکی در دنیای هنر و تحت تأثیر نقاشیهای پدر بزرگ شدم. او نقاش رنگها بود و به من آموخت که دیدن خوب رنگها یعنی دیدن صحیح زندگی.
او ادامه داد: با تشویقهای پدرم و علاقه به طراحی، به رشته گرافیک وارد شدم. پدر از این بابت بسیار خوشنود بود. از سال سوم دانشگاه وارد عرصه کار او شدم و ۱۵ سال در آتلیه در کنار او فعالیت کردم. لحظات گفتگو، کار و راهنماییهایش زیباترین یادآوریها در زندگی من است.
کامران آراسته در پایان گفت: پدرم انسانی مهربان، آرام و بخشنده بود و همواره نگاهش به دنیا سرشار از رنگ و زندگی بود. زندگی زیباست. اما شکل ندارد؛ و شاید این جمله، چکیده نگاه او به جهان باشد.
243
“`