“`html
به نقل از پزشک خبری، روزنامه اطلاعات گزارش کرده است که در این فضا، دولت السودانی توانسته است به نسبت دولتهای قبلی، نوعی تعادل و ثبات ایجاد کند؛ این ثبات بهطور غیرمستقیم به نفع گرایشهای سیاسی مرتبط با او و بهویژه احزاب نزدیک به ایران، تمام میشود.
این ماجرا در شرایطی رخ داده که، تبلیغات منفی و روایتپردازی پیوسته نهادهای خاصی که علیه مقاومت فعالیت میکنند، دنبالکننده هدفی خاص هستند و آن ایجاد تفرقه بین دو ملت بزرگ ایران و عراق و به ویژه بین جریانهای شیعی است. در سالهای اخیر، ما شاهد بودهایم که سرویسهای اطلاعاتی غربی-عبری با ارائه روایتهایی نادرست، رابطه عمیق بین بغداد و تهران را مورد خدشه قرار داده و این تصور غلط را به مخاطبان منطقهای و جهانی القا میکنند که دولت شیعی به رهبری السودانی در تضاد با سیاستهای جمهوری اسلامی قرار دارد و او در تلاش است تا از ایران فاصله بگیرد.
با این وجود، روابط دو کشور فراتر از مسائل سیاسی یا اقتصادی است و ملتهای ایران و عراق در طول تاریخ، ارتباطات فرهنگی و مذهبی زیادی با یکدیگر داشتهاند و یک نخست وزیر یا دولتی مستقر در بغداد یا حتی تهران نخواهد توانست این پیوند عمیق فرهنگی-دینی و عاطفی را جدا کند.
نقش دولت السودانی در حفظ ثبات سیاسی
دولت محمد شیاع السودانی، که تحت حمایت چارچوب هماهنگی شیعی (اطار تنسیقی) قرار دارد، از زمان تأسیس در اواخر سال ۲۰۲۲ تلاش کرده تا بین گروههای سیاسی مختلف توازن برقرار کند. اقدامات او در زمینههای امنیتی و خدمات عمومی، اگرچه از لحاظ اصلاحات ساختاری محدود بود، اما بهعنوان عاملی برای ایجاد نظم سیاسی شناخته میشود. این ثبات نسبی باعث شده که بسیاری از رأیدهندگان، به ویژه در مناطق شیعی حوزه جنوبی و مرکزی عراق، استمرار دولت کنونی را با استمرار نظم و امنیت مرتبط بدانند. این ذهنیت، گرایش رأیدهندگان را به سمت ائتلافهای مرتبط با نخستوزیر و بهدنبال آن، جریانهای نزدیک به ایران سوق میدهد.
نظام انتخاباتی و مزیتهای نهادی جریانهای شیعی
سیاست انتخاباتی عراق که بر پایه حوزههای کوچک و رأیگیری ترجیحی است، به احزاب و ائتلافهایی که دارای سازمانهای میدانی گسترده هستند، برتری میدهد. جریانهای شیعی نزدیک به ایران شامل ائتلافهای بدر، فتح، جریان حکمت و گروههای مرتبط با الحشد الشعبی، دارای شبکهای وسیع از دفاتر محلی، نهادهای مذهبی و پایگاههای خدماتی هستند که در بسیج رأیدهندگان نقشی کلیدی ایفا میکنند. علاوه بر این، رأی نیروهای امنیتی و کارکنان دولتی که معمولاً در مراحل قبل از رأیگیری عمومی انجام میشود، بهطور معمول به نفع احزاب حاکم یا نزدیک به دولت ثبت میگردد؛ این موضوع احتمال برتری سیاسی چارچوب هماهنگی را تقویت میکند.
سیاست خارجی ایران و تجدید تعریف قدرت در منطقه
خطمشی جمهوری اسلامی ایران در رابطه با عراق در سالهای اخیر از اظهار نظرهای مستقیم به دیپلماسی فعال تغییر یافته است. تهران با تأکید بر همکاریهای اقتصادی و تبادل انرژی، به دنبال تثبیت حضور خود در بغداد است بدون اینکه حساسیتهای داخلی عراق را تحریک کند. این تغییر روش، بهویژه در گفتمان سیاسی به نفع گرایشهای نزدیک به ایران عمل کرده و آنها اکنون میتوانند درباره «روابط راهبردی» با ایران گفتوگو کنند بدون اینکه به وابستگی مطلق متهم شوند؛ عاملی که در فضای سیاسی عراق بسیار پراهمیت است.
ضعف اپوزیسیون و تنوع در صفوف گروههای غیرشیعی
در سمت دیگر، جریانهای سکولار و ملیگرا که عمدتاً از دل اعتراضات اکتبر ۲۰۱۹ شکل گرفتهاند، به دلیل فقدان انسجام سازمانی، منابع مالی محدود و عدم وجود رهبری واحد، نتوانستهاند بهطور مؤثر در سطح ملی رقابتی ایجاد کنند. احزاب سنی و کرد نیز با چالشهای داخلی، رقابتهای محلی و مشکلات مدیریتی در اقلیم کردستان مواجهند؛ عواملی که احتمال تشکیل جبههای واحد در برابر جریان منسجم شیعی را کاهش میدهد. بنابراین، رقابت واقعی در انتخابات ۲۰۲۵ عمدتاً درون اردوگاه شیعی و میان جناحهای مختلف نزدیک به چارچوب هماهنگی تمرکز خواهد داشت.
متغیرهای بازدارنده و چالشهای آینده
با وجود
“““html
احتمال موفقیت نیروهای وابسته به ایران، با چالشهای قابل توجهی مواجه است. اول اینکه، نارضایتی اجتماعی از فساد، بیکاری و ناکارآمدی خدمات عمومی همچنان به صورت گستردهای حس میشود و این مسئله میتواند به کاهش میزان مشارکت یا افزایش آرای اعتراضی منتهی گردد. دوم اینکه، رقابتهای درونی میان گروههای شیعه، بخصوص در بین دولت قانون، ائتلاف فتح و شخصیتهای مستقل، ممکن است به پراکندگی آرا و ضعف در تشکیل دولت جدید منجر شود. البته نباید فشارهای دیپلماتیک ایالات متحده و برخی کشورهای عربی که هدفشان کاهش نفوذ ایران در عراق است، نادیده گرفت. همچنین، این دخالتها میتوانند بر رفتار سیاسی نخبگان عراقی تأثیرگذار باشند. در نهایت، انتخابات پارلمانی ۲۰۲۵عراق را میتوان یک آزمون برای استمرار راهبرد «ثبات از طریق عملگرایی» دانست. اگر ائتلافهای نزدیک به دولت السودانی و در نتیجه به ایران، موفق به کسب اکثریت کرسیها شوند، بغداد ظهر نوعی نظم سیاسی متمایل به محور تهران خواهد بود؛ نظمی که بیشتر بر حفظ ثبات داخلی و ادامه راهکارهای فعلی تکیه دارد.
بدین ترتیب، تداوم این وضعیت بدون انجام اصلاحات نهادی و پاسخ به خواستههای اقتصادی–اجتماعی ممکن است به تولید مجدد چرخهای از ثبات سطحی و نارضایتی عمیق بینجامد. لذا، احتمال پیروزی جریانهای نزدیک به ایران از لحاظ ژئوپلیتیکی برای تهران یک دستاورد استراتژیک به حساب میآید، اما از منظر حکمرانی داخلی در عراق فقط در صورتی میتواند پایدار باشد که با اصلاحات واقعی در ساختار دولت همراه گردد.
23302
“`