بر اساس گزارش خبرگزاری صحت خبر، این پدیده از زاویه جامعه‌شناسی مورد بررسی قرار گرفته و حتی به‌عنوان یک نوع آسیب‌شناسی فرهنگی مورد انتقاد واقع شده است. اما حال که هفتاد و هشتمین دوره جشنواره فیلم کن آغاز گردیده و نشانه‌ای از کاهش این روند مشاهده نمی‌شود، شاید زمان آن رسیده که به معنای پنهان در پس این هیاهو نگاه عمیق‌تری بیندازیم.

تحسین‌های بی‌وقفه و اغراق‌آمیز، تنها ناشی از شادی نیستند؛ بلکه نمایان‌گر نوعی استیصال‌اند. این تشویق‌های بی‌پایان، نه تنها آزاردهنده‌اند، بلکه گواهی بر آن‌چه به‌ظاهر در حال جشن گرفتن آن هستیم به شمار می‌آیند.

این نمایش‌های کش‌دار، که گاه یادآور تجمعات رژیم‌های استبدادی‌اند، در جشنواره کن به نهادینه‌ای تبدیل شده و از دو عامل اساسی نشأت می‌گیرند. نخست، گروه تولید داخلی جشنواره است که پس از هر نمایش، چهره کارگردان و بازیگران را روی پرده بزرگ سالن «پاله» به نمایش می‌گذارد و این جلوه بصری، حضار را وادار به ایجاد نوعی جنون جمعی می‌کند. دوم، رسانه‌های برجسته جهانی، با ثبت و اعلام مدت زمان تشویق‌ها، به شکل‌گیری این سنت یاری می‌رسانند.

بسا در فیلم «هزارتوی پن» به کارگردانی گی‌یرمو دل‌تورو در سال ۲۰۰۶ که با ۲۲ دقیقه تشویق مواجه شد، این ابراز احساسات لحظه‌ای با تقدیر ماندگار همراه گردید. لیکن در اکثر موارد، این تشویق‌ها ترکیبی عجیب از ادب و جنون به شمار می‌آیند.

بونگ جون‌هو در سال ۲۰۱۹ یکی از معدود کارگردانانی بود که این روند را سریع‌تر از معمول به پایان برد؛ پس از ۸ دقیقه تشویق برای فیلم «انگل»، به جمعیت گفت: «متشکرم، بیایید به خانه برگردیم.» و سپس توضیح داد که خود و تیمش در آن ساعت دیر شب، به شدت گرسنه بودند، احساسی که برای بسیاری از مهمانان جشنواره آشناست.

تی‌یری فرمو، مدیر جشنواره فیلم کن، از این رسم دفاع کرده و در سال ۲۰۲۲ افزود: «تشویق گرفتن بخشی از وظیفه من به حساب می‌آید. من مراقبم که چه زمانی نور سالن خاموش یا روشن شود، آیا تیتراژ قطع شود یا خیر، بهترین لحظه برای روشن کردن نور چه زمانی است و… هر نمایش یک جشن است و مشارکت تماشاگران این جشن را بهبود می‌بخشد. مردم تمایل به مشارکت دارند.»

رقیب اصلی کن، جشنواره ونیز نیز به تدریج به این نمایش‌های کش‌دار تمایل نشان داده، به‌ویژه برای فیلم‌های با ستاره‌ درخشان مثل «جاذبه»، ستاره‌ای متولد می‌شود، بردمن و نهنگ که لیدو را به مسیری برای ورود به فصل جوایز آمریکا تبدیل کرده‌اند. اگر روزی جشنواره برلین نیز از نقد و فاصله‌گذاری سنتی خود کناره‌گیری کند، آنگاه می‌توان گفت که خط قرمز نهایی نیز رد شده است.

تشویق‌های افراطی، برخلاف گذشته که در کن نادر بودند، اکنون به امری عادی بدل شده‌اند. به یاد می‌آوریم استقبال ۱۵ دقیقه‌ای از «روزی روزگاری در آمریکا» اثر سرجیو لئونه در سال ۱۹۸۴ را. اما امروز، این زمان‌ها حداقل محسوب می‌شوند و در جشنواره ۲۰۲۴، اکثر فیلم‌های بخش مسابقه با نوعی ادای احترام ایستاده بی‌پایان مواجه شدند. تنها شش یا هفت دقیقه کف زدن پرهیجان بیش از دو هزار تماشاگر کت‌وشلواری؟ این کاملاً نگران‌کننده است.

در عین حال، سنت معکوس کن، یعنی هو کردن‌های پرشور، در یک دهه اخیر تقریباً از بین رفته است. این واکنش‌ها، صرف‌نظر از اینکه عادلانه بودند یا نه، زمانی نشانه صراحت تماشاگران در برابر فیلم‌هایی چون «خرگوش قهوه‌ای» (۲۰۰۳) از وینسنت گالو، «قصه‌های ساوت‌لند» (۲۰۰۶) از ریچارد کلی، «دریای درختان» (۲۰۱۵) از گاس ون سنت و آثار نیکلاس ویندینگ رفن یا لارس فون تریر بودند. اما اکنون، تمسخر عمومی عملاً ممنوع است و خودسانسوری به روندی رایج در سالن لومیر تبدیل شده است.

مشکل اینجاست که این همه شور و شوق نمایشی، نقابی بر واقعیتی ناگوار است. هنری سالم، زنده و پویا که جایگاهی مرکزی در فرهنگ دارد، نیازی به جبران ندارد. اما فرم‌های بیان کهروزگاری غالب بودند، اکنون به حاشیه رانده شده‌اند و تنها چاره‌ای جز تولید واکنش‌های عذاب‌آور ندارند.

به نمایش‌های خودکار و ایستاده تئاترها در پایان پرده آخر بیندیشید؛ به کف‌زدن‌های تکراری در اپرا، به تحسین‌های مبالغه‌آمیز درباره هر تولید جدید در باله یا حتی نقل‌قول‌های بی‌روح تبلیغاتی درباره رمان‌های ادبی. مضمون مشترک همه این‌ها چیست؟ هر چه محبوبیت رو به افول می‌گذارد، باید هیجان مصنوعی تولید شود تا شاید مرگ آن به تعویق بیفتد.

تماشاگران خوش‌نیت کن ممکن است تصور کنند که با ابراز احساسات خود از جامعه خلاقی حمایت می‌کنند که از این شور جمعی بهره‌مند می‌شود. اما تمام آن «براووها»، تنها واقعیتی را خفه می‌کنند که شاید بهتر بود لااقل در مواردی که اثر، درخشش فوق‌العاده‌ای ندارد، با سکوتی سنجیده و یا حتی تفکری درونی پاسخی داده شود.

مترجم: ریحانه اسکندری

منبع: هالیوودریپوتر

۵۷۵۷

اشتراک‌گذاری »